افزایش اعتماد به نفس

 

بگذارید توجه مان را بر موضوع خود تلقینی متمرکز کنیم و بفهمیم چیست و قادر به کسب چه چیزهایی است.
یک واقعیت معروف وجود دارد که می گوید، آدمی به هر چیزی که برای خود تکرار می کند چه درست باشد چه غلط بالاخره ایمان می آورد.

اگر انسان دروغی را بارها و بارها تکرار کند، بالاخره آن را به عنوان حقیقت می پذیرد. هر انسانی به دلیل افکار مسلطی که اجازه می دهد ذهنش را اشغال کنند، چیزی هست که خودش است.

حال سخنی را مطرح می کنم که واقعا درست است:
افکار تحریک شده با هر یک از احساسات انسان، نیروی «مغناطیسی» می یابند که افکار مشابه دیگر را جذب خود می کنند.
بنابراین فکری که با احساس، مغناطیسه شده، چون دانه ای است که در خاک حاصل خیز کاشته می شود، جوانه می زند، رشد می کند و خود را بارها و بارها افزایش می دهد تا همان یک دانه ساده به میلیون ها دانه غیرقابل شمارش یک جنس تبدیل شود!
ذهن انسان دائما در حال جذب ارتعاشاتی است که با آنچه بر آن مسلط است هماهنگ است. هر فکر، اندیشه، برنامه ریزی یا هر هدفی که شخص در ذهن خود نگه می دارد، گروهی از خویشاوندان خود را جذب می کند، آن ها را به نیروی خود اضافه می کند و آن قدر رشد می دهد تا عاملی مسلط در ذهن او گردد.
حال بگذارید به نقطه شروع بحث بازگردیم و با نحوه کاشت دانه اصلی فکر، برنامه یا هدف در ذهن انسان بیشتر آشنا شویم.

بسیار ساده است: هر اندیشه، برنامه یا هدف با تکرار در ذهن جای می گیرد.

به همین دلیل است که از شما خواستیم شرحی از هدف اصلی یا هدف مشخص خود بنویسید، آن را به حافظه بسپارید و هر روز با صدای بلند تکرار کنید، چرا که با این روش ارتعاشات صدا به ضمیر ناخودآگاه می رسند.
تصمیم بگیرید همه تاثیرات یأس آور محیط را از ذهن خود دور بریزید و زندگی خود را بر مبنای خواسته خودتان بسازید. با در دست گرفتن موجودی سرمایه های ذهنی و استعدادی خویش، خواهید فهمید بزرگترین ضعف تان کمبود اعتماد به نفس است.

این نقص از طریق خود تلقینی برطرف می شود و ترس به شجاعت مبدل می گردد. این اصل نیز با سازمان بخشیدن به افکار مثبت و سازنده بیان شده در نوشته، حفظ کردن آن و تکرارش تا تبدیل به جزیی از تجهیزات کارآمد ضمیر ناخودآگاه ذهن، به دست می آید.

● فرمول افزایش اعتماد به نفس
▪ گام اول: من می دانم توانایی رسیدن به هدف مشخص زندگی خود را دارم، بنابراین از خودم طلب پایداری و فعالیت مداوم می کنم. من هم اکنون در اینجا قول اجرای چنین کاری را می دهم.
▪ گام دوم: می دانم که افکار مسلط ذهن من سرانجام به صورت فیزیکی و خارجی متولد و به تدریج به واقعیت فیزیکی تبدیل می شوند؛ بنابراین هر روز به مدت سی دقیقه ذهن خود را روی تفکر درباره کسی که می خواهم به آن مبدل شوم متمرکز می کنم و در نتیجه در ذهنم تصویر ذهنی روشنی از آینده خلق می نمایم.
▪ گام سوم: براساس اصل خود تلقینی می دانم هر خواسته ای که با پایداری در ذهنم نگه می دارم بالاخره به دنبال ظاهر کردن خود با وسایل عملی می گردد؛ بنابراین در روز ده دقیقه از وقتم را به بالا بردن اعتماد به نفس در خود اختصاص می دهم.
▪ گام چهارم: شرح کامل هدف اصلی خود در زندگی را به روشنی نوشته ام. تا رسیدن به اعتماد به نفس کافی برای به دست آوردن آن دست از تلاش بر نخواهم داشت.
▪ گام پنجم: کاملا می دانم که هیچ ثروت یا منصبی به مدت طولانی دوام ندارد، مگر این که بر پایه حقیقت و درستی بنا شده باشد؛ بنابراین در هیچ معامله ای که برای کسانی که تحت تاثیر آن قرار می گیرند سودآور نیست شرکت نخواهم جست.

من با جذب نیروهایی که آرزوی استفاده از آنها را دارم در همکاری با افراد، موفق خواهم شد و به خاطر خواسته ام که خدمتگزاری به مردم است، دیگران را وادار به خدمتگزاری به خویش خواهم کرد. من با ایجاد حس عشق نسبت به همه انسان ها، احساسات تنفر، حسادت، خودخواهی و بدگمانی را از خود دور می کنم. چون می دانم رفتار غلط نسبت به دیگران هیچ گاه موجب موفقیت نمی شود. من دیگران را وادار می سازم به من اعتماد کنند، چون خود به دیگران اعتماد دارم.

نام خود را در پایان این فرمول می نویسم و امضا می کنم و آن را به خاطر می سپارم و روزی یک مرتبه با ایمان کامل بلند تکرار می نمایم، تا این کار به تدریج بر افکار و اعمالم تاثیر بگذارد و به شخصی خودمتکی و موفق تبدیل شوم.
در پس این فرمول قانونی از طبیعت نهفته است که تاکنون هیچ کس قادر به توضیح آن نبوده است. نام این قانون اهمیت ندارد.

مهم این است که این قانون برای شکوه و موفقیت بشر کارساز است، اگر به طور سازنده به کار رود.
از سوی دیگر، اگر از جهت مخرب مورد استفاده قرار گیرد به آسانی نابود می شود. در این سخن می توانید واقعیتی مشخص دریافت کنید. بدین نشان که دلیل این که بعضی در شکست غرق می شوند و زندگی شان را در فقر و بدبختی و پریشانی به پایان می برند، کاربرد نادرست اصل خود تلقینی است.

به عبارت دیگر تمام انگیزه های فکر، این استعداد را دارند که جامه معادل فیزیکی شان را به تن کنند.

 

افزایش اعتماد به نفس

● مصیبت تفکر منفی
ضمیر ناخودآگاه قدرت تمیز افکار سازنده و مخرب را ندارد و تنها با ماده اولیه ای که با آن تغذیه می شود، یعمی افکار، کار می کند.
درست همانطور که الکتریسیته اگر به طور سازنده به کار رود چرخ صنعت را می گرداند و خدمات مفید ارایه می دهد و با کاربرد غلط به وسیله ای نابود گر مبدل می شود، قانون خود تلقینی نیز می تواند شما را به طرف صلح و کامیابی هدایت کند، یا این که در دره بدبختی، شکست و نهایتا مرگ غرق سازد.

تمام این ها به میزان درک شما از آن و نحوه استفاده از آن بستگی دارد.
اگر ذهن تان را با ترس، تردید و بی ایمانی نسبت به توانایی هایتان پر کنید، اصل خود تلقینی این روحیه بی ایمانی را می گیرد و از آن به عنوان الگویی برای تبدیل خود به معادل استفاده می نماید.

مانند باد که یک کشتی را به سمت شرق و دیگری را به سمت غرب هدایت می کند، این قانون نیز به نسبت تنظیم «افکار» می تواند شما را بالا بکشاند یا به پایین بفرستد.
جایی در ساختمان روح شما، بذر دستاوردها خفته است، که اگر بیدار شود و وارد عمل گردد شما را به ارتفاعاتی می رساند که تاکنون امید رسیدن به آن مکان ها را هم نداشته ایم. درست مانند موسیقی دان ماهری که با کشش های دقیق بر سیم های ویالون نغمه های زیبا می آفریند، شما هم می توانید نبوغ خوابیده در مغزتان را بیدار کنید و به هر هدفی که آرزوی دستیابی به آن را دارید، برسید.
احساس عشق به طور تنگاتنگ به ایمان وابسته است. به این دلیل که عشق به تبدیل افکار به معادل روحی و غیرمادی بسیار کمک می کند.

نویسنده در طول تحقیقات خود با بررسی نتیجه زندگی و دستاوردهای صدها مرد کشف کرد که در پس موفقیت همه آنان، تاثیر عشق یک زن وجود داشته.
بگذارید قدرت ایمان را در مردی که برای همه شناخته شده است، بررسی کنیم: ماهاتما گاندی از هندوستان. این مرد یکی از نمونه های شگفت انگیز اثبات وجود ایمان است.
گاندی در آن دوران بدون داشتن هیچ یک از اسباب قدرت مثل پول، کشتی جنگی، سرباز و تسلیحات، بیشتر از قدرت پتانسیل خود استفاده نمود. او نه پول داشت، نه خانه و نه حتی یک دست لباس کامل، اما قدرت داشت. او چگونه به آن قدرت دست یافت؟
گاندی این قدرت را با فهم و درک اصل ایمان و از طریق توانایی اش در کوچ دادن ایمان به ذهن دویست میلیون نفر دیگر به دست آورد. او با موفقیت توانست بر ذهن دویست میلیون نفر تاثیر بگذارد و آن ها را مانند یک ذهن واحد با هم بیامیزد. چه نیروی دیگری جز ایمان می تواند چنین کاری انجام بدهد؟

روزنامه جوان

مرکز هیپنوتیزم کابوک

مرکز هیپنوتیزم کابوک

آخرین مقالات

5 اصل شکست ناپذیر موفقیت در کار

5 اصل شکست ناپذیر موفقیت در کار قانون جهت افراد موفق در هر زمینه‌ای از… ادامه مطلب

2 ماه پیش

معرفی فرکانس های مغزی و بکارگیری آن در فایلهای هیپنوتیزم

معرفی فرکانس های مغزی و بکارگیری آن در فایلهای هیپنوتیزم در کنار فرکانسهای مغزی متد… ادامه مطلب

8 ماه پیش

جنبه های مختلف کاربرد یوگا

جنبه های مختلف کاربرد یوگا ● یوگا و ام‌اس همان‌ گونه که در استفاده از… ادامه مطلب

10 ماه پیش

تلقینات هیپنوتیزمی مستقیم و غیر مستقیم

تلقینات هیپنوتیزمی مستقیم و غیر مستقیم تلقینات هیپنوتیزمی مستقیم و غیر مستقیم دو نوع اصلی… ادامه مطلب

11 ماه پیش

روانشناسی رنگ های هاله نورانی- شخصیت های ارغوانی

روانشناسی رنگ های هاله نورانی- شخصیت های ارغوانی   ● ذهن/ بدن ارغوانی ها ترجیح… ادامه مطلب

11 ماه پیش

تعریف هیپنوتیزم

تعریف هیپنوتیزم اولین تعریف هیپنوتیزم توسط جیمزبرید جراح اسکاتلندی ارائه شد.که هیپنوتیزم یا هیپنوز را… ادامه مطلب

11 ماه پیش