مغز در حالتهای عادی و هیپنوتیزم
مغز در حالت عادی و بیداری
در این حالت فقط تعداد کمی (در این تصویر سه واحد از واحدهای ذهنی تحت تأثیر تلقین قرار می گیرند.بنابراین اثر تلقین بسیار ضعیف است به طوری که در این شکل دیده میشود واحدهای نیروی فکری در همه فضای ذهن پراکنده هستند و تلقین که از خارج، مانند اشعه ای وارد فضای مغز میشود فقط تعداد کمی را می تواند در بر بگیرد.
مغز در حالت هیپنوتیزم
در حالت هیپنوتیزم، تمام واحدهای نیروی فکری در یک جا متمرکز و جمع می شوند به نحوی که در این شکل دیده می شود تمام نیروهای مغز تحت تأثیر تلقین قرار می گیردو مغز جز به تلقین به هیچ چیز دیگری توجه ندارد. حتی درد را احساس نمیکند.
حالت مغز بعد از هیپنوتیزم
به طوری که در این شکل دیده میشود،واحدهای مغزی یعنی نیروی مغزی بعد از خارج شدن از حالت هیپنوتیزم دوباره پراکنده میشوند ولی هر واحدی مقداری از تلقین را همراه خود دارد.این سه تصاویر به خوبی نشان میدهند که هیپنوتیزم «خواب» یا حالتی از ناخود آگاهی نیست بلکه هیپنوتیزم حالت«فوق تمرکز» مغز است. و این تصاویر نشان میدهندکه چرا قدرت تلقین در حال هیپنوتیزم خیلی زیادتر از حالت بیداری است.
استفاده ای مهم از تمرکز فکر در امور اجتماعی
از مطالعه مبحث تمرکز فکر به این نتیجه میرسیم که در صحنه اجتماع در مقابل افراد و اشخاص، تنها سخنان صحیح و استدلال برای مجاب کردن دیگران کافی نیست.اثر سخنان ما در طرف مقابل بسته به این است که تا چه اندازه قبلاً فکر طرف مقابل را متمرکز کرده ایم به (سایت هیپنوتیزم دات آی آی) عبارتدیگر تا چه درجه و اندازه طرف مقابل خود را هیپنوتیزم کرده ایم.هر چه بیشتر فکر شنونده خود را متمرکز تر کرده باشیم، به همان اندازه صحبت های ما بیشتر در وی اثر خواهد کرد.
اگر بخواهیم سخنان ما عمیقتر در ذهن شنونده فرو رود باید قبلاً فکر شنونده را بیشتر متمرکز کنیم.
اگر یکی از روسای احزاب یا یکی از استادان بزرگ سخن در جلسه سخنرانی برای شنوندگان صحبت کند، ممکن استبه طور کلی شنوندگان فقط مطالب را جذب کنند،ولی اگر شنوندگان قبلاً هیپنوتیزم شوند احتمال دارد مثلاً و شاید مطالب را جذب کنند.پس سخنران زرنگ و دانشمند کسی است که قبل از شروع به سخنرانی و قبل از بیان مطالب اصلی شنوندگان رزا هیپنوتیزم و یا به عبارت دیگر فکر آنان را «متمرکزسازی» کند.
مغز در حالتای عادی و هیپنوتیزم
از نظر تاریخی، هیپنوتیزم به عنوان یک حالت تغییر یافته آگاهی تعریف میشود که با انطباق بیشتر با پیشنهادات و توجه متمرکز شدید مشخص می شد. در حالی که این تعریف یک دیدگاه نظری خاص را فرض میکند، در طول سالها این توصیف هیپنوتیزم به تدریج اصلاح شدتا رویکردی از لحاظ نظری خنثیتر را منعکس کند.با این وجود، یکی از موانع دائمی در استفاده علمی از هیپنوتیزم این ایده که شامل یک حالت ویژه و «مرموز» آگاهی است که اغلب از آن به عنوان خلسه صحبت میکنند.
اخیراً علاقه زیادی به علوم اعصاب شناختی در مشخص کردن حالات مغزی وجود داشته است. در طول تاریخ تحقیقات مغز، رقابت بین تاکید وفعالیت درونی مغز و تحریک از ورودی حسی است. پس از جنگ جهانی دوم، کشف سیستم فعال کننده شبکه ای توجه را به چرخه های خواب و بیداری ، و عملکردهای بر انگیختگی معطوف کرد و منجر به کشف تعدادی از سیستم های تعدیل کننده عصبی شد.با این حال، در دهههای 1960 و 1970، اکتشافات به ویژه تأکید بر درک سیستمهای مغزی را که برای دریافت و تفسیر ورودیهای حسی طراحی شدهاند، تغییر داد.
این بحث بین تاکید بر حالات مغزی مانند حالت پیشفرض به دست آمده از اسکنها زمانی که به فرد وظیفهای برای حل داده نمیشود و دیدگاههای شبکه عصبی ناشی از فعالسازیهای خاص مغز است به دست آمده از تجزیه و تحلیل وظایف شناختی و عاطفی ومطالعات دو شبکه در مقیاس بزرگ را نشان می دهد که در حالت استراحت در نوسان است.و همچنین در حالت استراحت برای ردیابی تغییرات در رشد، توضیح آسیب شناسی روانی و درک تفاوت در عملکرد استفاده شده است.