نویسنده:
بازدید: 684 بازدید
اعتماد به نفس

اعتماد به نفس

 

تصویری که هر فرد از خود در ذهن دارد، از کودکی شکل می‌گیرد و واکنش‌ها و رفتارهای اطرافیان در شکل‌گیری این تصویر نقش مهمی دارند.
علاوه بر این، هر فرد تصویری دلخواه از خود در نظر دارد که هرچقدر تصویر خویشتن وی به آن نزدیک‌تر باشد، اعتماد به نفس بیشتری کسب خواهد کرد.

عزت‌ نفس یا احساس ارزش به خویشتن درواقع تایید و پذیرشی است که شخص نسبت به خود احساس می‌کند.

اکنون با این تعاریف به نکاتی اشاره خواهد شد که برای افزایش اعتماد به نفس فرزندانمان، هرگز نباید آنها را به زبان بیاوریم.

این متن را بخوانید و چند بار آن را مرور کنید. به طور یقین در تربیت کودک‌تان موثر خواهد افتاد.

● نام‌گذاری بد

نام‌گذاری روی فرزندان یکی از شایع‌ترین رفتارهای والدین است که تاثیرات فراوانی روی شخصیت آنها به جای می‌گذارد.

واژه‌های <بچه بد>، <احمق>، <تنبل> و <لال> کاربردی‌ترین مثال‌هایی هستند که می‌توان به آن اشاره کرد.

والدین باید بدانند استفاده از چنین کلماتی، به کودک می‌آموزد که دارای چنین خصیصه‌هایی است و در نتیجه اعتماد به نفس فرزندتان را از بین می‌برد.

اگر کودکی به صفت <زشت> نام‌گذاری شود، ممکن است از حضور در جمع و بازی با دیگران خودداری کند.

همچنین کاربرد واژه <کمرو> نه تنها باعث اجتماعی‌تر شدن کودک نمی‌شود بلکه کودک را تشویق می‌کند

تا از ارتباط با همسالان و بزرگ‌ترها خودداری کند. اکنون ممکن است بپرسید برای تغییر رفتار کودک‌مان چه بگوییم.

شما می‌توانید با گفتن جملات مثبت، توجه کودک را معطوف به رفتاری کنید که باید تغییر کند. به طور مثال بگوییم:

<این اتاق نامرتب و به هم ریخته است> یا <کاغذ و مدادهایت روی زمین پخش شده و باید جمع‌ شود.>

● از خود راندن
به این جملات منفی که به وسیله برخی والدین به کار می‌رود توجه کنید:

<ای کاش به دنیا نمی‌آمدی> یا <هیچ‌کس تو را دوست ندارد.>

این دو جمله نمونه بارزی از جملات منفی برای طرد کردن کودکان است.

طرد کردن بچه‌ها، نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایی از آنهاست.

دقت کنید برای یک کودک دوست داشته نشدن از طرف فردی که او را به دنیا آورده به معنی دوست داشته نشدن از طرف همه افراد است.

آنچه یک کودک باید بداند این است که پدر و مادرش بدون هیچ قید و شرطی دوستش دارند.

بنابراین پیشنهاد می‌کنیم که با کودکان‌تان هر روز گفتگو کنید. کودکتان را در آغوش بگیرید و از کاربرد جمله <دوستت دارم> اجتناب نکنید.

مهارتی به نام تیزهوشی
توصیه برای مطالعه

 

اعتماد به نفس

● منفی‌بافی

لیاقت چیزی را نداری یا جات تو زندونه
جملات بالا را خواندید. پس این نکته را بدانید که کودکان با کلمات و جملاتی که به آنها گفته می‌شود، بزرگ می‌شوند.

بنابراین از به کار بردن چنین جملاتی که آینده کودک را می‌سازد خودداری کنیم.

ذکر نتایج پژوهشی در زندان خالی از لطف نیست. در این تحقیق، پژوهشگری با شماری از زندانیان مصاحبه کرد و از آنها پرسید که به چند نفر از آنها هنگام کودکی گفته شده که زندانی خواهند شد؟

و با کمال تعجب دریافت که به‌طورتقریبی پاسخ همه آنها به این سوال مثبت بود.

بازهم تکرار می‌کنیم، والدین باید آینده خوبی را برای کودکان ترسیم و پیش‌بینی کنند، بنابراین باید سعی کنیم جملات مثبت به کار ببریم.

● محکوم کردن

به این جمله با دقت فکر کنید <تو دلیل دعوای من و پدرت هستی.>
مقصر دانستن کودک هنگام مشکلات به این معنی است که او به دلیل کاری که دیگران انجام داده‌اند، سرزنش شود.

متاسفانه کوکان، هدف آسان و در دسترس برای به گردن گرفتن تقصیر دیگر اعضای خانواده هستند.

اگر بچه‌ها باید یاد بگیرند که مسوولیت کارهایشان را به عهده بگیرند، ما باید نمونه‌ای از مسولیت‌پذیری در برابر اشتباهات و ضعف‌هایمان باشیم.

بنابراین اگر عصبانی شدید، پس از خونسردی، از فرزندتان معذرت بخواهید و به طور مثال بگویید: <ببخشید دعوات کردم، امروز خسته بودم.>

● انتظارات نابجا

دانش‌آموز شما اگر در درسی ۱۷ بگیرد چه می‌گویید. یکی از این نوع واکنش‌ها این است

<نمره‌ات ۱۷ شده، پس ۳ نمره دیگر چی شد؟ تو فقط باید ۲۰ بگیری.> توجه کنیم که والدینی که از فرزندان خود انتظارات بی‌جا دارند،

آنها را مجبور می‌کنند که بهترین بازیکن باشند یا در مدرسه نمره ۲۰ بگیرند.

پیامی که پشت این عمل پنهان شده، این است که تو در مدرسه به اندازه کافی خوب نیستی.

در حالی که داشتن انتظار بی‌جا، اعتماد به نفس دانش‌آموز را سلب می‌کند. به‌طور قطع می‌پرسید هنگامی که دانش‌آموزمان ۱۷ می‌گیرد چه بگوییم؟

شما می‌توانید با تاکید بر نکات مثبت بگویید: <خیلی عالی است که نمره‌های ۲۰ زیادی در کارنامه‌ات داری، اشکالی ندارد که نمره ۱۷ گرفتی چون تو تمام سعی خود را کردی

هر انسانی ممکن است اشتباه کند، سعی کن اشتباهاتت در آینده کمتر شود، تازه لزومی ندارد همیشه ۲۰ بگیری.>

● مقایسه کردن

<به پسر خاله‌ات نگاه کن> یا <وقتی به سن تو بودم، دو کیلومتر پیاده تا مدرسه می‌رفتم.>

اینها دو جمله مقایسه‌ای است اما این نکته را باید بدانیم که هنگامی که به کودکان می‌گوییم که رفتارشان مانند پسرخاله یا خواهرشان نیست، بذر حسادت و بددلی را میان فرزندان‌مان می‌کاریم.

یوگا و اسکولیوز
توصیه برای مطالعه

بچه‌ها نباید در خانواده و فامیل مقایسه شوند چون در مقابل خواهران و برادران خود احساس بی‌ارزشی و بد بودن را خواهند داشت.

در مقایسه حتی تعریف مثبت هم می‌تواند چنین نتایجی به بار آورد.

وقتی می‌گوییم: <تو در بازی فوتبال از برادرت بهتری> همان احساس مقایسه و ناسازگاری را میان آنها به وجود می‌آوریم.

بنابراین بهتر است بگوییم: <تو در بازی فوتبال به اندازه برادرت هنگامی که به سن تو بود، خوب هستی> یا <از سال گذشته تا به حال در زبان پیشرفت کرده‌ای.>

شرمنده کردن

به مثال زیر توجه کنید:
<باید از خودت خجالت بکشی، درست مانند یک بچه رفتار می‌کنی، نمی‌توانم باور کنم که از این گربه کوچک می‌ترسی.>

والدین باید بدانند که هنگام خجالت، کودک احساس می‌کند نقص دارد یا بی‌لیاقت است.

خجالت کشیدن پیش از آنکه به تغییر رفتار کودک منجر شود، موجب از دست رفتن روحیه و تحقیر او می‌شود.

برخی از والدین با انگشت گذاشتن روی نقاط ضعف کودک، مانند شب ادراری او را تحقیر می‌کنند.

کاربرد برخی کلمات زشت به کودکی که شب ادراری دارد، موجب خجالت زده کردن کودک و در نتیجه پنهان کردن عوامل تحقیر می‌شود.

بنابراین پیشنهاد می‌کنیم بگویید: <گریه نکن، تو دیگه بزرگ شده‌ای، گربه آن‌قدرها هم ترسناک نیست.>

● تهدید کردن
<اگر نیایی، می‌روم و اینجا تنها می‌مانی> یا <اگر دوباره این کار را انجام‌دهی به پلیس می‌گویم تو را ببرد.>

گفتن چنین عباراتی از طریق والدین نوعی تهدید به شمار می‌رود. تهدید، گفتن جمله یا کلمه اغراق‌آمیزی است که مادران و پدران به کار می‌برند

تا کودک را بترسانند مانند این جمله <اگر درست رفتار نکنی، تمام استخوان‌هایت را می‌شکنم.>

تهدید موجب ترس کودک می‌شود و او احساس می‌کند که در محیطی ناامن و پر از دشمن زندگی می‌کند.

تهدید به تنها گذاشتن کودک، تهدید بسیار دردناک و سختی است زیرا او بسیار حساس است و برای نیازهای اساسی و اولیه زندگی به پدر و مادر نیاز دارد.

بنابراین آنچه باید به کودکان‌مان بیاموزیم، هشدار است نه تهدید.

هشدار برخلاف تهدید، واقعی و معقول است. با گفتن جمله <اگر… در نتیجه…> به او هشدار می‌دهید که نباید به رفتار خود ادامه دهد.

به طور مثال <اگر دوباره خواهرت را بزنی، دیگر نباید با او بازی کنی.>

 

‌ دکتر مجید سلطانی
روزنامه سلامت