نویسنده:
بازدید: 906 بازدید
پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا

(Bulimia) درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا

پرخوری عصبی که نام دیگر آن پراشتهایی عصبی یا بولیمیا Bulimia است، از جمله اختلالات خوردن است که با پرخوری‌های متداولی که افراد برخی اوقات در میهمانی‌ها دارند، متفاوت است.

برای تشخیص پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) این چند خصیصه باید وجود داشته باشد:

۱. ارزش‌گذاری بیش از حد فرد روی اندام و وزن بدن همانند اختلال بی‌اشتهایی عصبی. فرد دچار پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) ترس مرضی از چاق شدن دارد و تمایل به لاغر شدن در او بسیار زیاد است. ارزش‌گذاری او از خود، بستگی به شکل و وزن بدن دارد.
۲. پرخوری‌های مکرر. پرخوری (معادل انگلیسی آن Binge) یک دوره پرخوری است که طی آن، حجم زیادی از غذا خورده می‌شود که بیش از آن چیزی است که بیشتر افراد در شرایط مشابه خواهند خورد.
۳. فرد در این دوره پرخوری احساس از دست دادن کنترل می‌کند، چنانچه ممکن است پرخوری او تا زمانی‌که بر اثر سیری به‌شدت دچار ناراحتی یا درد شده و یا ورود شخصی مانع از ادامه خوردن او شود، ادامه بیابد.
۴. فرد به رفتارهای جبرانی نامناسب برای جلوگیری از افزایش وزن دست می‌زند. رفتارهای افراطی برای کنترل وزن، از قبیل محدودیت‌های سخت رژیمی، استفراغ مکرر عمدی (خودخواسته) یا سوءاستفاده از ملیّن‌های مشخص.

درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا (Bulimia)
درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا (Bulimia)

افرادی که دچار بی‌اشتهایی عصبی و یا پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) هستند، دارای یک آسیب‌شناسی روانی مرکزی مشخص و مشترک هستند: بیماران برای اندام و وزن بدن‌شان و توانایی کنترل آن، بیش از حد اهمیت قائل می‌شوند. این آسیب‌شناسی روانی مختص اختلالات خوردن (و اختلال بدشکلی بدن) است.

درحالی‌که اغلب مردم بر مبنای عملکرد‌شان در حیطه‌های مختلف زندگی، خودشان را ارزیابی می‌کنند؛ کسانی که اختلال خوردن دارند، اساساً بر مبنای اندام و وزن‌شان و توانایی کنترل آن، خودشان را قضاوت می‌کنند. بسیاری از دیگر ویژگی‌های بالینی آنها مستقیماً از این «آسیب‌شناسی روانی اساسی» نشأت می‌گیرد.

جهت داشتن بدنی خوش فرم و دارای تناسب از مزایای انحصاری این پکیج بینظیر بهره مند شوید؛

عادات خوردن کسانی که پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) دارند، شبیه عادات مشاهده‌‌ شده در مبتلایان به اختلال کم‌اشتهایی عصبی است. به این معنا که هر دو گروه سعی می‌کنند حالت گرسنگی یا نیمه گرسنگی شدید را حفظ کنند. ولی تفاوت افراد دچار پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) با افراد دچار بی‌اشتهایی عصبی آن است که تلاش‌های آنها برای محدود کردن مصرف غذا با دوره‌های مکرر پرخوری قطع می‌شود.

در اغلب موارد، به‌دنبال هر پرخوری، استفراغ‌های خودانگیخته و اجباری یا سوءاستفاده از ملیّن‌ها وجود دارد، اما زیرگروه دیگری از بیماران وجود دارند که «تخلیه» نمی‌کنند (پرخوری عصبی بدون تخلیه) بلکه با روش‌های دیگری همچون ورزش‌های سنگین و یا رژیم‌های سخت، سعی در جبران دارند.

فرد دچار پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) معمولاً پس از یک دوره پرخوری دچار احساس گناه، افسردگی و نفرت از خود می‌شود. آنها پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) خود را معمولاً از دیگران پنهان می‌کنند.

وزن اغلب بیماران مبتلا به پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) برخلاف افراد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی در محدوده سالم (BMI بین ۲۰ و ۲۵) است و میان کم‌خوری و پرخوری آنها تعادل برقرار است. آنها در مقایسه با افراد دچار بی‌اشتهایی عصبی که به فعالیت جنسی علاقه‌ای ندارند، از لحاظ جنسی فعال هستند.

درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا (Bulimia)
درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا (Bulimia)

شیوع و دوره:

شیوع پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) بیش از بی‌اشتهایی عصبی است و در حدود ۲ تا ۴ درصد زنان جوان به آن مبتلا هستند. شیوع آن در بین زنان بسیار بیشتر از مردان است و ۹۰ درصد مبتلایان را زنان تشکیل می‌دهند. در جوامع صنعتی شیوع آن بیشتر است.

سن آغاز اختلال پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) اندکی دیرتر از شروع اختلال بی‌اشتهایی عصبی بوده و نوعاً در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی است. پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) معمولاً با منع غذایی آغاز می‌شود و در حدود تقریباً یک چهارم موارد، ملاک تشخیصی بی‌اشتهایی عصبی، مدتی در این افراد مشاهده شده است.

دلایل پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا)

دلایل پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) روشن نیست، اما پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) احتمالاً نتیجه ترکیب عواملی چون ژنتیک، رفتارهای خانواده، ارزش‌های اجتماعی (به‌طور مثال، ارزش‌گذاری بیش از حد به زیبایی و بالاخص لاغری در مقابل جنبه‌های دیگر زندگی) و موارد دیگری چون کمالگرایی است.

ریسک ابتلا به پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) در صورتی‌که:
یکی از اعضای خانواده به این مشکل دچار باشد؛
فرد در محیط‌هایی کار کند که توجه زیادی به ظاهر و اندام فرد می‌شود (مدلینگ‌ها، بالرین‌ها)؛
فرد دارای عزت نفس ضعیفی باشد؛
فرد دچار وقایع استرس‌زای زندگی همچون طلاق، مهاجرت، مرگ عزیزان و … باشد، افزایش می‌یابد.

پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا

درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا (Bulimia)

اختلالات همراه:

افراد دچار پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) با احتمال بیشتری دچار اختلالات خلقی از جمله افسردگی و اضطراب می‌باشند که با درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا)، آنها نیز از بین می‌روند. سوءمصرف مواد و الکل، در ۳۰ درصد افراد دچار پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) روی می‌دهد.

آنها دچار بی‌ثباتی هیجانی بوده و تکانشی عمل می‌کنند. میزان افسردگی در خانواده‌های آنها بالا است و ایشان والدینشان را افرادی بی‌توجه و طرد کننده توصیف می‌کنند.

درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا (Bulimia)

بر اساس تحقیقات، میزان بهبود نسبی یا کامل درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) بالاتر از بی‌اشتهایی عصبی است. در صورت عدم درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا)، این مشکل مزمن می‌شود و یا به میزان اندکی بهبود می‌یابد. درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا)، درمان شناختی و درمان دارویی است.

متاسفانه افراد به‌جهت آنکه دوره‌های پرخوری عصبی ( پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا ) خود را مانند رازی پنهان می‌کنند، برای درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا ) به درمانگر مراجعه نمی‌کنند و فرد برای سال‌ها، بدون تقاضای کمک، زجر می‌کشد.

درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) از طریق درمان شناختی رفتاری (CBT) اولین و موثرترین انتخاب درمانی برای درمان پرخوری عصبی است که در درجه اول، چرخه معیوب پرخوری و روزه‌داری و رژیم‌های سخت را از بین می‌برد و در ثانی، شناخت‌های معیوب فرد را درباره غذا، وزن، تصویر بدن و درک کلی درباره ارزش خود را تغییر می‌دهد.

پرخوری و پراشتهایی عصبی یا بولیمیا

نظریه شناختی‌رفتاری پیشنهاد می‌کند که پرخوری، تا حد زیادی محصول تلاش برای چسبیدن به قوانین رژیمی بسیار خاص و افراطی است. تمایل این بیماران به واکنش منفی و افراطی نشان دادن به شکستن (تقریباً اجتناب‌ناپذیر) این قوانین، منجر به لغزش‌های رژیمی جزئی می‌شود که شخص آنها را به‌عنوان شواهدی از خویشتن‌داری ضعیف خود تفسیر می‌کند.

درک احساس گناه مشاهده گر
توصیه برای مطالعه

بیماران به این فقدان خویشتن‌داری، از طریق ترک موقت تلاش برای محدودکردن خوردن، واکنش نشان می‌دهند و به‌عبارت ساده خود را در خوردن رها می‌کنند. این کار باعث ایجاد الگوهای بسیار متمایز خوردن می‌شود که در آن تلاش‌ها برای محدودکردن خوردن مرتباً با دوره‌های پرخوری دچار وقفه می‌شود.

پرخوری با تشدید کردن نگرانی‌های بیمار درباره توانایی کنترل خوردن، اندام و وزن، تداوم‌بخش هسته‌ی آسیب‌شناسی است. همچنین پرخوری، فرد را ترغیب می‌کند تا منع غذایی بیشتری برای خود در نظر بگیرد که به‌موجب آن خطر پرخوری بیشتر افزایش می‌یابد.

سه فرآیند دیگر نیز باعث تداوم پرخوری می‌شوند.

اول، مشکلات زندگی و خلق‌ و خوی بیمار این احتمال را افزایش می‌دهد که او قوانین غذایی خودش را نقض کند.

دوم، پرخوری به‌طور موقت خلق و خوی بیمار را بهتر می‌کند و کاری می‌کند که بیمار به مشکلاتش فکر نکند و بنابراین می‌تواند راهی برای مقابله با چنین مشکلاتی باشد.

سوم، باور اشتباه بیمار درباره سودمندی رفتارهای جبرانی استفراغ و سوءاستفاده از ملیّن‌ها بازدارنده اصلی او را در برابر پرخوری تضعیف می‌کند. آنها تشخیص نمی‌دهند که تخلیه تأثیر اندکی بر جذب انرژی دارد.

مورد بالینی در درمان پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا)

درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا (Bulimia)
درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا (Bulimia)

بیمار الف یک دانشجوی ۲۲ ساله، سال آخر دانشگاه بود که از سوی پزشک خود برای درمان اختلال خوردن آمده بود. ارزیابی اولیه نشان داد که او از یک اختلال خوردن رنج می‌برد که با ملاک تشخیصی DSM، با پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) مطابقت داشت. او از اوایل نوجوانی از وزن خود راضی نبوده و از سال آخر دبیرستان برای کم کردن وزن، یک رژیم غذایی را آغاز کرده است.

در آغاز، ۶ کیلوگرم وزن کم می‌کند امّا پس از آن، ادامه رژیم برایش سخت‌تر می‌شود و شروع به پرخوری و استفراغ خودخواسته می‌کند. بیمار در ارزیابی، مصرف غذای روزانه‌اش را اینگونه توصیف می‌کند: یک کاسه بسیار کوچک از غلات برای صبحانه و یک کم سالاد برای ناهار. او اغلب تلاش کرده است این وعده‌های غذایی را به تأخیر بیندازد یا کلاً قید آنها را بزند.

او از دوره‌های زیاد پرخوری‌‌های شبانه‌اش می‌گوید (یک پرخوری شامل یک قرص نان، یک بستنی کیلویی بزرگ و یک پاکت کلوچه). او در طول شب، بیش از پنج بار استفراغ می‌کند. بیمار از دوره سخت رژیم غذایی‌اش می‌گوید که طی آن معین می‌کرد در هر وعده غذایی باید چه میزان غذا بخورد و از چه غذاهایی اجتناب کند که احتمال می‌داد چاق ‌کننده باشند یا پرخوری او را تحریک کنند.

بیمار الف بدن خود را «منزجر کننده» می‌یافت و از وزن کردن بدنش در شش ماه گذشته اجتناب کرده بود.

او در این مدت، زمان زیادی را جلوی آینه صرف‌کرده تا بدنش را کنترل کند،ببیند «چقدر چاق است» و سخنرانی‌های مهمی را به این خاطر از دست داده است. در جلسه ارزیابی، او ۶۳.۵ کیلوگرم با BMI =۲۴.۹ بود. زمان ارزیابی، چند کار عقب‌‌افتاده داشت که باید انجام می‌داد و خلق و خوی خوبی نداشت.

بعلاوه، هر شب یک بطری یا بیشتر مشروب می‌نوشید. نسبت به گرفتن وزنش اکراه داشت، امّا منطق آن را درک کرد و بعد از کمی گفتگو، موافقت کرد وزنش را بداند.

پروتکل شناختی درمان پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا)

۱. آموزش و نظارت

پس از آموزش درباره اختلال خوردن به بیمار، او باید خوردن و دیگر رفتارهای مربوطه، افکار، ‌احساسات و رویدادها را در لحظه ثبت کند تا به این طریق شناخت بهتری از خود به‌دست آورد. خودنظارتگری دو هدف دارد: به شناسایی مشکلات و تشخیص پیشرفت بیمار کمک می‌کند و مهمتر از آن، با کمک به بیمار در رسیدگی به مشکلاتش همزمان با بروز آنها، تغییر را آسان می‌کند.

انجام وزن گیری هفتگی: بیمار و درمانگر، وزن بیمار را یک‌بار در هفته می‌گیرند و آن را روی یک نمودار وزن شخصی ثبت می‌کنند. از بیماران با جدیت خواسته می‌شود در اوقات دیگر وزن‌شان را نگیرند. وزن‌گیری هفتگی اهداف زیادی دارد: (۱) به بیماران امکان می‌دهد همزمان با تغییر عادات خوردن‌شان، اطلاعات دقیقی درباره وزن‌شان به‌دست آورند، (۲) فرصتی را برای درمانگر فراهم می‌کند تا به بیمار کمک کند ارقام روی ترازو را تفسیر کند. بدون کمک درمانگر، ممکن است بیمار ارقام را به غلط تفسیر کند و (۳) این کار به فرایندهای مهم بیش از اندازه چک‌کردن وزن بدن یا اجتناب از وزن کردن بدن که موجب تداوم بیماری می‌شوند، می‌پردازد.

شناخت و درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا

۲. عادت به غذا خوردن منظم

شکستن چرخه معیوب پرخوری- رژیم غذایی و استفراغ اولین نکته در درمان پرخوری عصبی (پراشتهایی عصبی یا بولیمیا) است. رژیم‌های سخت غذایی باعث ایجاد این چرخه معیوب می‌گردد. هر چقدر رژیم سختتر باشد فکر فرد بیشتر به‌صورت وسواس‌گونه به سمت غذا رفته و احتمال پرخوری بیشتر می‌شود. فرد وقتی‌که قانون سخت خود را می‌شکند به‌واسطه‌ی خطای شناختی صفر و صد به‌خود می‌گوید حال که قانون خود را شکستم پس دیگر فرقی نمی‌کند و تا جایی‌که می‌توانم می‌خورم. (حال که قانون خود را شکستم و یک قاشق بستنی خوردم پس کل دو کیلو بستنی را می‌خورم) با اتمام دوره پرخوری احساس گناه کرده و خود را سرزنش می‌کنید و به رفتارهای جبرانی از قبیل استفراغ و رژیم‌های سخت‌تر می‌پردازید که رژیم‌های سخت‌تر به‌نوبه‌ی خود بیشتر احتمال شکسته شدن و افتادن مجدد به چرخه معیوب را دارند.

بنابراین ایجاد یک الگوی غذایی منظم برای موفقیت درمان پرخوری عصبی، اساسی است. این الگوی درمانی به یک نوع مهم از رژیم غذایی می‌پردازد (خوردن به تأخیرافتاده)، این الگو جایگزین دوره‌های پرخوری می‌شود و برای بیمارانی که کمبود وزن دارند، غذاهای عادی و میان‌ وعده‌هایی دارد که می‌توان میزان آنها را متعاقباً افزایش داد. از بیماران خواسته می‌شود هر روز سه وعده غذایی برنامه‌ریزی ‌شده را بخورند، بعلاوه دو میان‌وعده برنامه‌ریزی ‌شده (یا اگر کمبود وزن دارند سه میان‌ وعده).

همچنین از آنها خواسته می‌شود در فواصل بین این وعده‌ها چیزی نخورند. بیماران می‌توانند در این زمان انتخاب کنند چه غذایی بخورند، تنها به این شرط که پس از صرف غذاها و میان‌وعده‌ها، مرتکب هیچ‌گونه رفتار جبرانی نشوند، همچنین بین این وعده‌های غذایی نباید بیش از چهار ساعت فاصله باشد. این الگوی جدید غذایی باید بر دیگر فعالیت‌ها اولویت داشته باشد، اما نباید آنقدر سخت و خشک باشد که مانع تنظیم زمان برای انجام دیگر تعهدات روزانه بیمار گردد.

الگوی خوردن منظم جلوی هرگونه پرخوری را می‌گیرد. فرد باید بداند خوردن منظم وعده‌های غذایی باعث اضافه وزن او نمی‌شوند، زیرا از بیماران خواسته نمی‌شود مقدار یا نوع غذایی را که می‌خورند، تغییر دهند. همچنین خوردن منظم منجر به کاهش فراوانی پرخوری می‌شود و در نتیجه جذب کلی انرژی به‌طور چشمگیری کاهش پیدا می‌کند. فرد باید آگاه شود که به‌وسیله استفراغ یا ملین‌ها نمی‌تواند از جذب کالری جلوگیری کند، زیرا غذا به‌محض ورود به دهان شروع به جذب شدن می‌کند و پیش از استفراغ، بیش از ۵۰ درصد از کالری مصرف شده جذب بدن شده است.

شناخت و درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا

باید به بیماران کمک کرد به این برنامه غذایی منظم وفادار بمانند و در برابر غذا خوردن میان غذا‌ها و میان ‌وعده‌های برنامه‌ریزی ‌شده مقاومت کنند. برای رسیدن به این هدف به نکات زیر توجه کنید:

۱. به گرسنگی خود توجه کنید و به محض آنکه اندکی احساس گرسنگی کردید، غذا بخورید و نگذارید به‌جایی برسید که بیش از حد گرسنه شوید.
۲. به‌طور منظم غذا بخورید. هیچ وعده غذایی را از دست ندهید.
۳. هیچ خوردنی را برای خود محدود نکنید، زیرا احتمال وسوسه شدن و پرخوری را افزایش می‌دهد. به‌جای آنکه بگویید: «من اصلاً لب به کیک خامه‌ای نمی‌زنم»، بگویید: «هفته‌ای یکبار می‌توانم کیک خامه‌ای بخورم».
۴. به غذایی که می‌خورید، دقت کنید. سعی کنید با آرامش غذا بخورید و به طعم غذاها و مزه آنها توجه کنید و از خوردن غذا احساس لذت کنید.
۵. هر زمان شدیداً میل به پرخوری در شما ایجاد شد، از خود بپرسید که آیا به‌خاطر تنش زیادی که دارم دچار میل پرخوری نشده ام؟ آیا برای رفع تنش و استرس نمی‌خواهد پرخوری کند؟ چه کار دیگری به برطرف شدن این میل کمک می‌کند؟ باید فرد فعالیت‌هایی را که با خوردن ناسازگار است (به‌طور مثال، برای بعضی افراد پیاده‌روی از جمله این فعالیت‌ها است) شناسایی کند و در این مواقع به آنها بپردازد.
۶. باید آگاه باشید که میل شدید به خوردن یک پدیده موقتی است و در صورتی که اوج تمایل به خوردن طی شود، تمایل فرد فروکش می‌کند. باید یاد بگیرید که چگونه خود را از میل به خوردن دور کنید تا به‌تدریج در طول زمان از بین برود.

تقویت عزت نفس و خودباوری در کودکان و نوجوانان
توصیه برای مطالعه

۳. پرداختن به ارزش‌گذاری بیش از حد روی اندام و وزن

متاسفانه حیطه‌های زندگی فردی که به اختلال خوردن دچار است، به اندام و وزن و کنترل خوردن محدود می‌شود و ارزش‌گذاری فرد از خود تنها بر اساس آنها صورت می‌گیرد.

اهمیت نسبی این حیطه‌ها را می‌توان به‌صورت بصری روی یک نمودار دایره‌ای نشان داد که در مورد اغلب بیماران، بخش بزرگی از نمودار به اندام و وزن و کنترل خوردن اختصاص دارد.

سپس بیمار و درمانگر، مشکلات اصلی موجود در این طرح خودارزیابی را شناسایی می‌کنند. به‌طور خلاصه، سه مشکل بهم‌ وابسته وجود دارند:

(۱) ارزش‌گذاری بیش از حد روی اندام و وزن، حیطه‌های دیگر زندگی را به حاشیه می‌راند و از این رو، خودارزیابی کاملاً به عملکرد فرد در یک حوزه از زندگی وابسته است.

 (۲) حوزه کنترل اندام و وزن، حوزه‌ای است که در آن موفقیت فرّار است، پس عزت‌نفس را تضعیف می‌کند.

(۳) ارزش‌گذاری بیش از حد منجر به رفتاری می‌شود که سالم نیست و خود در تداوم اختلال مؤثر است.

 

شناخت و درمان پرخوری یا پراشتهایی عصبی یا بولیمیا

تصحیح افکار نادرست درباره اندام و وزن، کمک زیادی به درمان پرخوری عصبی می‌کند. فرد دچار پرخوری عصبی ( پراشتهایی عصبی یا بولیمیا ) معمولاً خطاهای شناختی زیر را دارد: (برای توضیح بیشتر در این باره به مقاله خطاهای شناختی مراجعه کنید)

۱. تفکر صفر یا صد: در این حالت فرد نمی‌تواند بین سفید و سیاه چیزی ببیند. مثال: «چون نمی‌توانم به وزن دلخواه برسم پس بگذار بخورم»، «یک قاشق بستنی خوردم و قانونم شکسته شد، پس فرقی نمی‌کند اگر کل ۲ کیلو بستنی را بخورم».
۲. استدلال احساسی: شما فکر می‌کنید چون احساس خاصی دارید، پس حتماً آن احساس باید درست باشد. مثال: «احساس می‌کنم چاقم، پس حتماً چاق هستم.» (بدون هیچ شاهد منطقی)
۳. باید اندیشی: برای خود بایدهای سفت و سختی می‌گذارید و بدون توجه به شرایط، در صورت تخطی خود را سرزنش می‌کنید. مثال: «من نباید فلان غذاها را بخورم.»
۴. برچسب زدن: به خودتان القاب زشت و نادرستی می‌دهید. به‌طور مثال، به‌جای آنکه بگویید احساس خوبی از ظاهرم ندارم، می‌گویید: «ظاهر و اندام من زشت و انزجارآور است.»

اگرچه برخورد کردن با افکار نادرست درباره ارزش‌گذاری بیش از حد روی اندام و وزن به تدریج میزان آن را کم خواهد کرد، اما در عین حال تشویق بیمار برای بالا بردن تعداد و اهمیت حوزه‌های دیگر برای خودارزیابی نیز ابزار بسیار موثری در درمان پرخوری عصبی است.

به‌طور مثال، فرد باید تشویق شود تا احساس ارزش خود را در کارهای هنری، علمی و یا موفقیت‌های شغلی جستجو کند.

۴. چک کردن بیش از اندازه بدن و یا اجتناب از آن

بیماران اغلب آگاه نیستند که درگیر چک کردن بدن‌شان هستند و اینکه این کار باعث استمرار حس عدم‌ رضایت آنها از بدن‌شان می‌شود. فرد باید این رفتارهای خود را به‌طور مفصل ثبت کند. بیمار باید درک کند که چک‌کردن بدن، راه مؤثری برای ارزیابی اندام و وزن نیست، چرا که اطلاعات جانبدارانه و غیرقابل ‌اطمینانی را در اختیارشان می‌گذارد. چک کردن بدن معمولاً در قالب مقایسه خود با دیگران صورت می‌گیرد که عملاً حس عدم‌‌رضایت از اندام را تداوم می‌بخشد.

ماهیت این مقایسه‌ها عموماً سبب می‌شود بیماران نتیجه بگیرند بدن آنها به اندازه بدن دیگران جذاب نیست. این نوع برداشت دو علت دارد: اول اینکه این مقایسه‌ها به‌شدت انتخابی هستند (خود را فقط با افرادی مقایسه می‌کنند که لاغر و جذاب هستند) و سنجش دیگران زیاد سخت و منتقدانه نیست (درحالی‌که فرد خود را به‌صورت موشکافانه‌ای مورد سنجش قرار می‌دهد)

از سویی دیگر، درمانگر باید برای بیمارانی که از دیدن بدن‌شان اجتناب می‌کنند، توضیح دهد که اجتناب کردن احساس عدم‌‌ رضایت آنها را از بین نمی‌برد. باید بیماران را تشویق کرد که عادت کنند بدن‌شان را ببینند و احساس کنند. مشارکت در فعالیت‌هایی مثل شنا، که مستلزم در معرض‌ قراردادن بدن می‌شوند، مفید هستند.

شناخت و درمان پرخوری و پراشتهایی عصبی یا بولیمیا
حساسیت بیمار به اندام، وزن و خوردن نیز برای درمان پرخوری عصبی مفید است

۵. کشف منشأ ارزش‌گذاری بیش از حد

شناسایی منشأ حساسیت بیمار به اندام، وزن و خوردن نیز برای درمان پرخوری عصبی مفید است. بررسی تاریخی می‌تواند در فهمیدن چگونگی پیشرفت و بزرگ شدن مشکل مفید باشد، و نشان دهد که این حالت احتمالاً چگونه در مراحل آغازین عملکرد مفیدی داشته است و به بیماران کمک می‌کند از گذشته فاصله بگیرند.

اگر یک رویداد خاص، به نظر نقش مهمی در پیشرفت مشکل خوردن بازی کرده باشد؛ باید به بیمار کمک کرد از نقطه‌نظر کنونی آن رویداد را مجدداً ارزیابی کند.
این بررسی تأکیدی است بر آغاز درمان پرخوری عصبی و به بیمار کمک می‌کند از چارچوب‌های ذهنی اختلال خوردن بیشتر فاصله بگیرد.

۶. پیشگیری از عود

بیماران باید در خصوص آینده انتظارات واقع‌گرایانه داشته باشند. یک مشکل رایج این است که بسیاری از بیماران انتظار دارند هیچگونه مشکل خوردنی را دوباره تجربه نکنند. باید توضیح داده شود که این انتظار، برعکس باعث عود بیماری می‌شود؛ زیرا سبب می‌شود بیماران به کوچک‌ترین موانع واکنش منفی نشان دهند.

باید به بیماران گفت که انتظار لغزش‌ها را داشته باشند و مشکل خوردن همچنان پاشنه آشیل (نقطه ضعف) آنها خواهد ماند.

هدف این است که بیماران به محض بروز موانع، آنها را شناسایی کنند و به مشکل، به‌عنوان لغزش لحظه‌ای نگاه کنند و نه «عود بیماری» و برای پرداختن به آن، از برنامه‌ای استفاده کنند که به خوبی طراحی شده است.

۷. مشارکت افراد مهم موردنظر بیمار

درمان پرخوری عصبی اساساً یک درمان انفرادی برای بزرگسالان است، بنابراین عملاً فرد یا افراد دیگری در فرآیند درمان پرخوری عصبی حضور ندارند، اما علیرغم این گفته، روال کار ما بر این است که از «افراد مهم موردنظر» بیمار استفاده شود تا در اعمال تغییرات نقش تسهیلگر را ایفا کنند.

آنها در صورت عدم آشنایی با نوع اختلال، با اعمالی مانند انتقادهای شدید از خوردن یا ظاهر بیمار، هرگونه تغییر را دشوار‌ می‌سازند.

۸. درمان دارویی پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) 

تحقیقات نشان می‌دهد دارو درمانی بالاخص داروهای ضد افسردگی مانند فلوکستین در کاهش پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) موثر عمل می‌کنند و تا حدود ۲۲ درصد پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) را کاهش می‌دهند. درمان پرخوری عصبی (پر اشتهایی عصبی یا بولیمیا) از طریق ترکیب دارو درمانی و شناخت درمانی به‌طور قطع روش موثرتری است و احتمال عود کمتری دارد.

منبع:

هافمن، دیوید (۲۰۱۲). درمان شناختی رفتاری در بزرگسالان.

مرکز هیپنوتیزم کابوک
مرکز هیپنوتیزم کابوک
نوشته های مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید
سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت