نویسنده:
بازدید: 1037 بازدید
تاريخچه هیپنوتیزم ( هيپنوتيزم علمی )

تاریخچه هیپنوتیزم ( هیپنوتیزم علمی )

مسئله ی دیگری که لطمه ی زیادی به علم و هنر هیپنوتیزم وارد کرد ، توجه مردم به موضوعات روحی و احضار ارواح بود و مردم هیپنوتیزم را به علت احساساتی که میتوانست در افراد ظاهر کند ، مترادف با احضار ارواح دانسته وجنبه ی متافیزیکی به آن دادند .

لیبولت و برنهایم دانشمندان دیگری بودند که درباره  ی هیپنوتیزم تحقیقات وسیعی انجام دادند و در تکامل هیپنوتیزم نقش مهمی داشتند . این دو بیش از شارکو در تکامل هیپنوتیزم نقش داشتند ، زیرا برداشت عمیق تری از هیپنوتیزم داشتند یا لااقل چند گام جلوتر بودند .

برنهایم متوجه این موضوع شد که میزان هیپنوتیزم پذیری افراد طبیعی متفاوت است و عکس العمل هایی هم که نشان میدهند با یکدیگر تفاوت دارند . روشهایی که برنهایم بکار می برد ، شباهت زیادی به راههایی دارد که هم اکنون در کلینیک های هیپنوتیزم درمانی بکار میروند .

تلقین کردن برای پیدایش هیپنوتیزم با کلمات آرام و شمرده و آهسته همراه با طنین لالایی از ابتکارات برنهایم است .

ارائه ی هیپنوتیزم با اجازه و موافقت بیمار و به کمک ریلکس کردن و ارائه ی کلمات و جملات آرام و تسکین بخش که مشابه با نوای لالایی است و در پی آن بیمار یا سوژه به حالت خواب فرو میرود ، از ابتکارات برنهایم است و درشرایط کنونی هم در کلینیک های هیپنوتیزم درمانی، درمان به همین صورت انجام می گیرد .

در همین زمان بود که یکی از پزشکان معروف بنام دکتر لوید توکی برای درمان بیماران خود در سال ۱۸۸۹ از روشهای هیپنوتیزم ، استفاده فراوانی برد در قرن نوزدهم در کشور فرانسه پدیده هیپنوتیزم بر خلاف انگلستان مورد توجه ویژه و فوق العاده ای قرار گرفت و بررسی ها و آزمایشات علمی بسیاری در این زمینه صورت پذیرفت ، بگونه ای که قرن نوزدهم را میتوان یکی از درخشان ترین دوران پیشرفت و تکامل علم هیپنوتیزم در فرانسه دانست .

در سال ۱۸۶۴ در شهر نانسی فرانسه کلینیکی برای استفاده از پدیده هیپنوتیزم در درمان بیماران بنیان نهاده شد و نتایج درخشان و قابل توجهی بدست آمد. این شیوه حدود بیست سال ادامه یافت .

در همان سالهایی که لیبولت در گمنامی کار میکرد ، متخصص اعصاب معروف فرانسوی بنام شارکو به کمک تحریکات شدید عصبی ، بیماران هیستریکی را بطور برق آسا به حالت هیپنوتیزم فرو میبرد و معالجه میکرد .

مثلاً با روشن کردن ناگهانی یک چراغ بسیار پرنور یا بصدا در آوردن ناگهانی یک ناقوس ، بیماران هیستریکی به حالت خلسه ای همراه با انقباض عضلانی ( کاتالپسی ) فرو میرفتند .

 

 

او معتقد بود تنها بیماران مبتلا به هیستری قابلیت هیپنوتیزم شدن را دارند و حالت هیپنوتیزم نشانه ای از وجود بیماری عصبی از نوع هیستری است .

بهرحال از آنجا که شارکو تنها یا اکثراً با بیماران هیستریک سر و کار داشت، بررسی و تحقیق در باره ی نظریه اش برای او امکان پذیر نبود .

او اعتقاد داشت برخی از نقاط بدن تولید کننده هیپنوتیزم هستند . لذا با تحریک و فشاربر این مراکز میتوانیم در فرد تولید حالت هیپنوتیزم بکنیم .

 

شارکو معتقد بود که در حالیکه با فشار ناگهانی بر سیستم عصبی بیمارمیتوانیم در چند لحظه او را وارد خلسه کنیم ، تلقینات لفظی کاری زاید است. شارکو عقاید عجیب و غریب دیگری هم داشت ، مثلاً خیال میکرد در حالت هیپنوتیزم ، بیمار قدرت شنوایی ندارد .

 

او در یک جلسه برای نشان دادن صحت نظریاتش به چند پزشک ، در حالیکه بر بالای تخت یک بیمار هیستریک جمع بودند، اظهار داشت :

آقایان حالا من با زدن ضربه ای به بازوی این بیمار ، حالت فلج شدن در او ایجاد میکنم و به همین صورت هم عمل کرد و آثار فلج شدن دربیمار ظاهر گردید .

ولی شارکو نمی دانست که این حالت بر اثر تلقین لفظی اوایجاد شده است نه بر اثر ضربه زدن .

این نوع تصورات در کنار عقیده عمومی که خیال میکردند در حالت هیپنوتیزم روح افراد از بدنشان خارج میشود یا تحت اراده هیپنوتیزور قرار میگیرد ،

به علت این بود که در آن زمان هیپنوتیزورها یا مسمریست ها هیچگاه خودشان حالت خلسه یا بحران را تجربه نکرده بودند و باصطلاح به هیپنوتیزم از بیرون ،‌نه از درون ، می نگریستند .

بنابراین حتی خود هیپنوتیزورها عقاید نادرستی در باره هیپنوتیزم داشتند.

بدون شک شارکو از نوابغ و ستارگان درخشان علوم پزشکی است و نظریات ناصحیح او در باره هیپنوتیزم بیشتر به علت عدم پیشرفت کافی روانشناسی و فیزیولوژی در آن زمان بود .

 

با این وجود شارکو اولین دانشمندی بود که میزان تأثیر هیپنوتیزم را به سه سطح تقسیم نمود :

۱- کاتالپسی (‌ انجماد عضلانی )
۲- لتارژی ( خواب آلودگی )
۳- سومنامبولیسم ‌( خواب گردی )

 

تاریخچه هیپنوتیزم ( هیپنوتیزم علمی )
تاریخچه هیپنوتیزم ( هیپنوتیزم علمی )

البته این تقسیم بندی در عصر ما دیگر اعتبار چندانی ندارد .

روی هم رفته نظریات شارکو بر عکس زمینه بیماری های عصبی ، در دامنه ی هیپنوتیزم راه گشا نبود و بیشتر این طرز تفکر را تقویت میکرد که هیپنوتیزم ، نوعی خواب است .

سالها بحث و جدل بین دکتر ژان شارکو استاد بیماریهای اعصاب در بیمارستان(‌ سالپه تریه ) در پاریس و پروفسور برنهایم استاد دانشکده پزشکی ( نانسی) وجود داشت .

با مراقبه توان جسمی و ذهنی خود را افزایش دهید
توصیه برای مطالعه

بالاخره به نفع برنهایم تمام شد و او معتقد بود که به کمک تلقینات لفظی و تحریکات عصبی میتوان به ایجاد هیپنوتیزم نائل آمد و عمق خلسه را به سه مرحله متفاوت تقسیم کرد .
پروفسور برنهایم و پیروان او معتقد بودند که تنها به کمک تلقینات لفظی میتوان ایجاد هیپنوتیزم نمود و با تجربیات و تحقیقات زیاد ، نظریه شارکورا که (‌ هیپنوتیزم را نشانه ای از هیستری میدانست ) رد کرد.

زمانی که ایجاد هیپنوتیزم از طریق تلقین پا گرفته بود ، مایرز نظریه جالبی را مطرح کرد که بر اساس آن در سطحی پائین تر از هوشیاری ، جدالی بین دو شخصیت درونی انسان برقرار است .

این نظریه بعدها توسط برخی از روانشناسان آمریکا مانند پروفسور ویلیام جیمز و دکتر بوریس سیدیس بصورت بهتری تعریف و توصیف گردید و نظریه ی ( ضمیر مادون آگاه ) پا به عرصه علم گذاشت .

این نظریه به برخی از دانشمندان و پژوهشگران مکتب جدید نانسی کمک کرد و این افراد از جمله پروفسور شارل ریشه ، پییر ژانه ، امیل کوئه ، موبیوس ،مایرز ، گورنیه ، استانلی هال و فورل در بسط و شکوفایی این علم جدید کمک کردند .

کلینیک هیپنوتیزم پاریس سبب شد که هیپنوتیزم در تمام دنیا طرفداران زیادی پیدا کند و فاکتور مهمی در بنیانگذاری کار یکی از بزرگترین متفکرین تاریخ جهان یعنی زیگموند فروید شد .

 

در این اثنا افراد دیگری مانند برامول و توکی از انگلستان ، فورل از زوریخ، هایدن بین از آلمان ،‌ پرنس و مک دوگال از آمریکا و برخی دیگر ، به مطالعه و کاربرد و تجربه ی هیپنوتیزم پرداختند .

یکی دیگر از برجستگانی که در تاریخ هیپنوتیزم در دوران تلقین ظاهر شد ، داروپزشک فرانسوی دکتر امیل کوئه بود . جمله معروف او (‌من هر روز ،‌ در هرزمینه و به هر صورت بهتر و بهتر میشوم ) به اندازه خود او مشهور است .

روش درمانی او که بنام ( کوئه ایسم ) شهرت یافت ، برای مدتی در فرانسه و سپس در آمریکا مورد استفاده قرار می گرفت .
کوئه اعتقاد داشت عامل موفقیت در هیپنوتیزم ، پذیرش تلقینات و مطالبی است از جانب بیمار که توسط هیپنوتیزور بیان میگردد .

او جمله بسیار معروف وجاودانی را برای تلقین مثبت اختراع کرده که به آن قبلاً اشاره شد .

دکتر ژوزف بروئر پزشک نامی دیگری بود که مدتهای مدید با روش هیپنوتیزم به درمان بیماران هیستریک پرداخته بود .
زیگموند فروید در آن زمان که دانشجو بود با دکتر بروئر آشنا شد و همین آشنایی موجب تحقیقات و همکاری مشترکی گردید .

روزی دکتر بروئر بیمار هیستریکی را از طریق هیپنوتیزم درمان می نمود که در زمان معالجه بیمار ابراز داشت که :

( وقتی به حالت هیپنوتیزم میروم و خاطرات گذشته خود را به یاد آورده و بازگو میکنم ، احساس آرامش و بهبودی عجیبی می نمایم ) این ابراز نظر موجب شد که دریچه ای تازه بر روی بروئر و فروید باز گردد و آنها را به کشف یک روش درمانی جدید رهنمون شود ، که پسیکانالیز یا روانکاوی نام گرفت .

آنها ابراز داشتند ( هر خاطره ای همراه با مقداری انرژی عاطفی است ، اگر این خاطرات ناخوشایند و ناگوار و تلخ را حفظ و پنهان کنیم و در درون نگه داریم .

موجب جمع شدن انرژی مزاحم در مغز شده و ما را دچار دردها و بیماری های روانی می گرداند و اما اگر همه ی خاطرات و اسرار ناراحت کننده درونی که خوشایند و دلپذیر نیستند .

به یاد و بر زبان آورده شوند (برون فکنی ) ، انرژی جمع شده در مغز آزاد شده و ناخوشی روحی و روانی ناپدید می گردد.)

 

فروید پس از مدتها تجربه و آزمایش متوجه شد که ارزش درمانی هیپنوتیزم نامحدود نیست .

فروید بر اثر برخورد با مشکلاتی در هیپنوتیزم نمودن بیماران و هم چنین اطلاعات ناچیزش در زمینه هیپنوتیزم ، روش درمان با هیپنوتیزم رارها کرد و درمان را از طریق روش ( تداعی آزاد ) دنبال کرد . این عمل فروید سالها بذل توجه علمی به هیپنوتیزم را به عقب انداخت .

تاریخچه هیپنوتیزم ( هیپنوتیزم علمی )

لسیلی لوکرون هیپنوتیزور بزرگ آمریکایی میگوید : دلیل کنار گذاشتن هیپنوتیزم از طرف فروید این بود که اولاً او نزد بروئر ،تازه کاری بیش نبود ، ثانیاً خودش نیز هیپنوتیزور قابلی نبود ، زیرا اعتماد به نفس لازم را نداشت .

چرا که برای تحریک عمل هیپنوتیزم و اخذ نتیجه ی مطلوب باید قبل از هر چیز اطمینان و اعتماد کامل در خود شخص وجود داشته باشد .

فروید در زمان جوانی بسیار محجوب بود و اگر کسی از بیمارانش که مقابل او نشسته بود به او خیره می شد ، ناراحت می گردید ، بدین جهت بیمارانش را روی تخت می خوابانید و خود در بالای سر تخت روی صندلی می نشست.

روش تداعی فروید که در زمان او طرفداران بسیار داشت ، به مرور مورد انتقاد دانش پژوهان قرار گرفت و بتدریج ارزش درمانی آن کاهش یافت .

بعد از فروید هیپنوتیزم تا جنگ جهانی دوم به حالت رکود درآمد ، تا اینکه در جنگ جهانی دوم بعلت زیاد شدن بیماران روانی و نارسائی و گران بودن روش درمانی _ روانکاوی ، توجه دانشمندان و روانشناسان به سوی علم هیپنوتیزم جلب شد و از این زمان تکامل علمی هیپنوتیزم با سرعت بیشتری روبرو شد و تقریباً از سال ۱۹۵۰ در بیشتر محافل دانشگاهی در زمینه های کاربرد هیپنوتیزم در درمان ، پژوهش های وسیعی آغاز شد .

قانون چرخه ها
توصیه برای مطالعه

از جمله افرادی که در زمان جنگ شروع به کاربرد هیپنوتیزم و دوباره زنده نمودن آن کردند دکتر کارلو مارچزی بود .

او متولد انگلستان بود و پس ازاخذ دکترای خود در انگلستان ، ابتدا در یوگسلاوی مشغول کار در رشته ی هیپنوتیزم شد و سپس اداره ی بیمارستان صلیب سرخ را بعهده گرفت که هیپنوتیزم را بعنوان یکی از روشهای جاری معالجات روزمره قرار داد .

پس از آن اجازه گرفت که هیپنوتیزم را در دانشکده دندانپزشکی تدریس کند .

او در خلال جنگ جهانی دوم از فن هیپنوتیزم در معالجات بیماران استفاده میکرد و در پایان جنگ بوسیله ی نازی ها زندانی و محکوم به اعدام شد ، زیرا یک زندانی آمریکایی را بطور پنهان از طریق هیپنوتیزم معالجه نموده بود .

اما طولی نکشید که جنگ با شکست آلمانی ها پایان یافت و مارچزی نیز از مرگ نجات یافت .

زندان برای او بهترین مکان جهت استفاده از هیپنوتیزم بود .

او برای زندانیان همچون فرشته ای بود که از آسمان نازل شده بود ، زیرا عده ای از زندانیان محکوم به مرگ در کوره های آدم سوزی بودند و روی عده ای دیگر بدون استفاده از داروهای بیهوشی ، اعمال جراحی انجام میشد و عده ای دیگر را به شکل های مختلف اعدام میکردند ، مارچزی همه این محکومین را هیپنوتیزم میکرد و ترس و وحشت آنها را کاهش میداد .

مارچزی میگوید : هیپنوتیزم بر خلاف تصورعموم ، خواب نیست بلکه عبارت از تمرکز فکر است که همراه با ازدیاد ادراک خارق العاده حواس است و چون خارق العاده حواس مربوط به دنیای ناخودآگاهی است .

پس مکانیسم هیپنوتیزور مربوط به سازمان ناخود آگاهی است وخواب یکی از حالاتی است شبیه حالات دیگر که در حال تمرکز یا همان هیپنوتیزم به بیمار تلقین می شود .
از دیگر دانشمندان بزرگ هیپنوتیزم ، دکتر فولگیس متخصص عصب شناس انگلیسی است که سخنرانی و نظریات نوین او در کنگره ی روانشناسی بین المللی درلنینگراد معروف است .

او در یکی از مقالاتش در مجله ی پزشکی بریتانیا مینویسد : باستثناء مشاوره های پزشکی بسیار زیاد در کلینیک ها و درمانگاه ها و غیره در طول طبابت خصوصی خودم بالغ بر شصت و دو هزار بیمار را از طریق معالجه ی روانی و اکثراً بوسیله ی هیپنوتیزم معالجه کرده ام که تمامی آنها در پرونده های جداگانه ثبت و ضبط شده است.

از این مجموع بالغ بر ده هزار الکلی ، دوازده هزار حالت افسردگی روانی سخت، ده هزار مبتلا به بیماری های خواب ، قلبی و بهم خوردن توازن خونی ،پانزده هزار بیماریهای روان ـ تنایی و تعداد بیشماری در حالات نامتعادل روانی ( پسیکوپات ) را از طریق هیپنوتیزم معالجه کرده ام .

در سالهای اخیر دانشمندان به واقعیات با ارزش علمی فراوانی در رابطه با هیپنوتیزم دست یافته اند و هیپنوتیزم امروز با کوشش و تحقیقات علمی وسیع دانشمندانی که در زیر نام میبریم ، بعنوان یک وسیله ی درخشان درمانی که عارضه ای بدنبال ندارد .

کاربرد فراوانی پیدا کرده است و در اکثر کشورهای جهان چون انگلستان ، آمریکا ، شوروی سابق ،‌ فرانسه ، آلمان و غیره کلینیک های وسیع و مجهزی دایر شده است و هیپنوتیزم رسماً مورد استفاده قرارگرفته و به رسمیت شناخته شده است .

 

تاریخچه هیپنوتیزم ( هیپنوتیزم علمی )
تاریخچه هیپنوتیزم ( هیپنوتیزم علمی )

دانشمندانی چون : وان پلت فولگیس ، مایزر ، میلچنی ، ولمن ، پی ویتور ،‌اچشولتز ، لوکرون ، اریکسون ، فورل ، مینه ، براین ، اسگود‌،‌ شارپنیته ،شرلوک ، آیزن ، دوکاس ، واسیلیوف ، ریضل ، شیندلر ، ولبرگ ، لیندلر ،هنگستمر ، ویت زن هافر ، هاری آرونز ، مارچزی ، جیندر ، هارولد ، ویلیامبراون ، بئوچن ، مانکئون ، هاریمن ، بک من ، باربر ، پلاتینوف ، کودرس ،ولز ، رولاند ، فنیشل ، مونستربرگ ، فورست ، کراگر ، کاپریو ، پاورز ،ریچارد شروت ، کروجر، ادموندز ، سونی ، جیمز هال استابروکسل ، گیل ،منینگر، جیبسون و ده ها پزشک ،‌ روانپزشک ، دندانپزشک و دانشمند دیگر .

تکامل و درخشش هیپنوتیزم در عصر ما بر پایه نظریات دانشمندانی مثل مسمر با نظریه ی ( مغناطیس حیوانی ) و برید با نظریه ( چشم دوختن به نقطه نورانی ) وکوئه با نظریه ( اثرات تلقین به نفس ) قرار دارد .

مطالعه تاریخ هر موضوع‌ ، اطلاعات با ارزشی راجع به آن موضوع به ما میدهد و مارا از فراز و نشیب و تکامل موضوع آگاه کرده و با افرادی که در این راه تلاش نموده یا مانع بوده اند آشنا میسازد .

امیدوارم ذکر این تاریخچه هرچند کوتاه در درک بهتر از هیپنوتیزم و سیر تحول و تکامل آن مؤثر باشد .