نویسنده:
بازدید: 567 بازدید
مهارتی به نام تیزهوشی

مهارتی به نام تیزهوشی

تیزهوشی به عنوان یکی از ویژگیهای اکتسابی بشر مستلزم کسب مهارت است.

تیزهوشی به معنای توانایی به کارگیری مهارتهای خویش است و یکی از گامهای مؤثر در این راه،

اخلاق مبتنی بر اصول ادراکی خود انسان است که باید از همان آغاز تربیت مورد توجه قرار گیرد،

زیرا توجه نداشتن به این اصول به بروز اشتباهاتی منجر می شود که تمامی هنر تربیت را به امری بیهوده مبدل می کند.

در روند کسب مهارت و تیزهوشی باید همه ی امور بتدریج و طی سالها و در واقع از همان دوران کودکی انجام شود.

 

البته تلاش والدین در هر چه تیزهوش تر بار آوردن فرزندانشان باید در چارچوب و اندازه ی مشخصی صورت پذیرد.

زیرا هر کودکی باید تیزهوش باشد، اما فقط همانند یک کودک و نه بیشتر.

برای داشتن فرزندانی تیزهوش شناخت زمینه های یادگیری کودکان امری ضروری و مستلزم اطلاعات وسیعی است.

در این مجال تلاش شده است با نگاهی هر چند گذرا به برخی امور ساده ،

اما مهم و اثرگذار در تربیت کودکان راهکارهایی در راستای پرورش کودکان تیزهوش ارایه شود.

 

مهارتی به نام تیزهوشی
مهارتی به نام تیزهوشی

به طور کلی بهتر است از همان آغاز ، از به کار گیری ابزارهای متعدد در امر تربیت کودکان خودداری کرده

و بیشتر اجازه دهیم کودکان خود بیاموزند ، زیرا آنها دوست دارند برخی امور را بسیار عمیق یاد بگیرند.

برای نمونه این امکان را فراهم کنیم که کودک خود نوشتن را بیاموزد بدین ترتیب که

وقتی کودک می خواهد کلمه نان را ادا کند از او بخواهیم که آیا می تواند این کلمه را نقاشی کند؟

به طور حتم کودک یک شکل بیضی نقاشی خواهد کرد.

در این زمان بهترین و مؤثرترین واکنش والدین این است که از کودک خود بپرسند که آنها نمی دانند منظور کودکشان از این شکل یک تکه نان است یا یک سنگ.

 

کودکان باید تنها در اموری که مطابق با سن آنهاست مهارت پیدا کنند

یا بهتر است بگوییم این مهارت به آنها آموخته شود.

برخی والدین از این که فرزندانشان زودتر از موقع شروع به صحبت کردن کنند که در واقع نوعی تیزهوشی زودرس شمرده می شود ابراز خوشحالی می کنند

در حالی که چنین کودکانی عموماً آینده درخشانی ندارند.

یک کودک باید هوشمند باشد، اما همانند یک کودک.

 

نباید کودک را به یک مقلد کور تبدیل کرد. کودکی که همواره در معرض تیزهوشی زودرس قرار می گیرد،

کاملاً خارج از چارچوب سن و سالش بوده و در واقع تنها مقلد رفتار و گفتار بزرگسالان خویش است.

درک و فهم یک کودک باید تنها در حد درک و فهم یک کودک باشد و نه بیشتر.

در غیر این صورت این کودک از نظر نگرش اجتماعی و اخلاقی و البته درک عاطفی هرگز به فردی بالغ تبدیل نمی شود.

 

مهارتی به نام تیزهوشی
مهارتی به نام تیزهوشی

 

همان طور که غیر قابل تحمل است دیدن کودکی که مثلاً هنگام سردی هوا دستمال گردن می بندد و یا حتی یک پیپ به گوشه لب دارد.

باید بدانیم که کودک می خواهد بیاموزد و پدر و مادر از همان آغاز وظیفه دارند

ایده ها ، محرکها و تقویت کننده های لازم برای یادگیری را در اختیار او بگذارند.

یکی از عوامل مؤثر در این راه محبت است.

از آنجا که احساسات کودک بیش از همه تأثیری پایدار و دایمی

در تکامل اجتماعی و روحی وی دارند نبود مهر و محبت در روابط میان والدین و فرزندان می تواند به تغییرات بیولوژی در مغز آنان منجر شود.

 

 

محیط پیرامون کودک ابزارهای یادگیری اوست:

چهره ها، اصوات، رنگها، بوها و بازیهای مختلف و اسباب بازیهای گوناگون

سخت و نرم اشیای گرد و سه گوش و سرد و گرم همه اینها همواره تصورات تازه ای را در اختیار کودک قرار می دهد

و به رشد مغزی وی منجر می گردد بخصوص زمانی که مفاهیم بیشتری به طور همزمان مطرح می شوند

اما باید بدانیم که رنگهای بسیار تند اسباب بازیهای متعدد،

پخش دایمی موسیقی، سر و صدای برنامه های تلویزیونی و

همچنین پدر و مادرانی که همواره ایده های جدیدی برای بازی با کودکان دارند بیشتر به گیجی و سردرگمی کودکان منجر می شوند،

 

مهارتی به نام تیزهوشی
مهارتی به نام تیزهوشی

 

از این رو داشتن یک برنامه ی روزانه منظم با اختصاص زمانی مشخص برای غذا خوردن ، بیرون رفتن و خوابیدن ضرورت دارد.

محققان و مربیان یادگیری ، از مراحل حساسی سخن می گویند

فصل اول جزوه آموزش خود هیپنوتیزم استاد کابوک
توصیه برای مطالعه

که در آنها کودکان علاقه ی ویژه ای به خوردن غذا با قاشق دارند

و یا حتی زمانی که کودکان به کار کلیدهای برق علاقه خاصی نشان می دهند.

آنچه در این مواقع بسیار مهم و سودمند می نماید این است که والدین به این علایق کودکشان بی توجه نباشند،

 

 

به طوری که آنها نباید از تکرار خواست کودکشان مثلاً در روشن و خاموش کردن مکرر کلید برق ممانعت کنند،

زیرا قصد کودک از این که بارها و بارها کلید برق را روشن و خاموش کند عصبانی کردن والدینش نیست،

بلکه او در واقع این تکرارها را برای یادگیری نیاز دارد

و یا حتی زمانی که کودک برای به دست آوردن توپ خود در حین بازی مشغول گریه کردن می شود،

به جای اینکه توپ را جلوی پای او بیندازیم بهتر است به همدردی و تشویق وی اکتفا کنیم.

 

پر واضح است خواستن کار غیر ممکن از کودک بیرحمی است و برعکس این کار نیز (قرار دادن توپ در مسیر کودک)

در واقع ضد تشویق و همان بد عادت کردن اوست .

یادتان باشد کودکان خود نقاط قوتشان را به تنهایی! کشف می کنند.

با این روش به کودکان می فهمانند که آنها می خواهند خودشان جهان را کشف کنند

و این والدین هستند که باید با ارایه ی فضای لازم برای یادگیری اجازه دهند

تا کودک آنها استعدادهایش را به مرحله رشد و بروز ارتقا دهد و این والدین هستند که کودکان را در رسیدن به استقلال فردی حمایت می کنند.

مهارتی به نام تیزهوشی
کودکان تمایل دارند خود به تنهایی نقاط قوت شان را کشف کنند

 

مهارتی به نام تیزهوشی

کودک نیاز دارد والدین رفتاری محبت آمیز با او داشته باشند،

با او صحبت کنند،

بخندند و او را تقویت کنند

و البته با رعایت چارچوب و اندازه و به دور از هر افراطی،

زیرا با توجه و مهر و محبت زیاد از حد ، کودکان هرگز قادر نخواهند بود جهان اطرافشان را به درستی بشناسند.

 

 

کودک زمانی می تواند به استقلال هوشمندانه ای دست یابد که والدین همواره تلاش نکنند هر مشکلی را از سر راه او بردارند.

در نخستین سالهای زندگی ، کودک نیاز دارد تمامی انرژی خود را صرف یادگیری ،

راه رفتن و دویدن کند و به محض اینکه قادر شد روی دو پای خود بایستد،

فضای بازی او وسیعتر می شود و در این جاست که کودک می خواهد همواره خودش وارد عمل شود:

کالسکه را هل دهد،

به تنهایی از پله ها بالا رود،

تلاش کند روی یک دیوار به حفظ تعادل بپردازد

و یا حتی در آشپزی کمک کند.

 

 

مجموعه این عوامل زمینه بروز اختلاف سلیقه میان والدین و فرزندان را فراهم می کند که برطرف شدن آن مستلزم صبر و زمان است.

گاهی اوقات برای والدین بخصوص مادران دشوار و حتی هراس آور است که کودکشان را آزاد بگذارند.

این در حالی است که باید توجه داشت رشد و تکامل صحیح کودک همواره با جراحتهای خفیفی همراه است.

والدین نمی توانند کودکشان را به مدت طولانی مثلاً از بالا رفتن پله ها دور نگه دارند،

زیرا او باید بتواند تواناییهایش را بیازماید و خود به این امر واقف شود که جرأت چه کاری را داراست و انجام چه کاری از عهده او خارج است.

 

 

این روند در کسب مهارتهای لازم و صحیح در راستای رشد و بروز تیزهوشی کودک تأثیر بسزایی دارد.

به طوری که کودک زمانی به شناخت حد و مرز خویش نایل می گردد که تجربه ای هر چند دردناک انجام دهد.

کودکانی که به اختیار خود از جایی بالا و پایین می روند،

قادرند نسبت به همسالان خویش که به خاطر داشتن والدین ترسو منزوی شده اند سریعتر با موقعیتهای ناآشنا کنار بیایند.

باید توجه داشت کودک نیازمند شکستهای کوچکی است.

او باید بالا برود،

بپرد و زمین بخورد تا یاد بگیرد که دوباره بایستد.

 

 

 

مهارتی به نام تیزهوشی
کودکان برای شکوفایی استعدادشان نیاز به محبت والدین شان دارند

 

مهم این است که کودک بداند همواره در هنگام بروز درد کسی هست مایه تسلی و آرامش او باشد.

مربیان و محققان بسیار در جهان گامهای مؤثری در راه ایجاد و کسب مهارتهای لازمبرای رشد تیزهوشیدر کودکان برداشته اند

از آن جمله «یورگن رایشن» آلمانی کارشناس تربیت کودک با ارایه طرحی به نام «خواندن از راه نوشتن» تلاش کرده

درمان ناامیدی از طریق خود هیپنوتیزم
توصیه برای مطالعه

روشی جدید در خواندن و نوشتن را بدون نیاز به کتاب الفبا در اختیار نوآموزان قرار دهد.

روش آموزشی او براساس نخستین واج هر واژه است بدین ترتیب که او اجازه می دهد کودکان کلمات را در زنجیره واج ها تقسیم کنند

و سپس آنها را به کمک یک جدول نخستین واج بنویسند.

به این ترتیب نوآموزان می توانند طبق این روش تقریباً با همه ی حروف الفبا از آغاز آشنا شوند.

 

 

نوآموزان می توانند طبق این روش تقریباً تمامی کلمات را بنویسند و یا بهتر بگوییم بسازند.

در واقع کودکان ابتدا می نویسند و سپس بتدریج از طریق نوشتن می خوانند.

این روش از سوی بسیاری از والدین مورد استقبال واقع نشد.

البته نه تنها والدین ، بلکه تعدادی از مربیان تعلیم و تربیت نیز همچون «گونتر توم» با این طرح برخوردی انتقادآمیز داشتند.

 

بیشترین انتقادها متوجه اصول املا نویسی می شد،

زیرا کودکان کلمات را تنها براساس صدای آنها می نویسند و در نتیجه از نظر غلط های املایی هرگز اصلاح نمی شوند.

در حالی که «رایشن» ساختار املایی را در ارتباط با آموزش نوشتن به نوآموزان به عنوان امری فرعی و ثانوی در نظر می گیرد.

از این رو باید غلط های املایی را در ابتدای دوره آموزشی تحمل کرد.

 

 

اما این سؤال مطرح می شود که کودک از کجا باید بداند کدام کلمه درست و کدام غلط است؟

و اینکه میزان این خطر که کودک طریقه ی نوشتن را براساس اصوات یا واج ها و در واقع به طور اتوماتیزه بیاموزد، چقدر است؟

و یا اینکه میزان ماندگاری کلمه غلط نوشته شده در حافظه چقدر است؟ آیا این ماندگاری قابل برگشت است؟

آیا بهتر نیست به نوآموزان همزمان طریقه ی صحیح نوشتن کلمات را بیاموزیم و کلمات نوشته شده را مطابق با اصول املا نویسی در آوریم!

 

 

مهارتی به نام تیزهوشی
کودکان ابتدا می نویسند و سپس بتدریج از طریق نوشتن می خوانند.

مهارتی به نام تیزهوشی

خواست اصلی روش «رایشن» این است که قصد ندارد فرآیند یادگیری کودکان را هدایت کند.

بنابراین بسیار حایز اهمیت است که یادگیری کودک و نه رویه ی مربی او در محور توجه باشد.

هر کودک باید قادر باشد راه خود را برود و این راه را براساس فرآیند یادگیری خویش و مدت زمان معین شده خود محقق سازد.

بنابراین آموزش یک نوآموز نباید از طریق تمرین ، بلکه از راه خود فعالی انجام شود.

یعنی قوانین آموزشی نباید تنها از راه تمرین آموخته شوند و پر واضح است در این دوره آموزشی،

یادگیری فردی در محور توجه قرار دارد که البته باید به طور همزمان در توازن با یادگیری اجتماعی قرار گیرد.

 

«رایشن» بنا را بر این می گذارد که هر کودکی با یک انگیزه ی یادگیری بالا وارد مدرسه می شود.

این آمادگی خودجوش برای یادگیری جای آن دارد که مورد توجه قرار گرفته و کارایی آن نیز بالا رود.

برای تحقق این هدف باید آموزش مطابق با علایق کودکان انجام شود و فضای آزاد در اختیار آنها قرار گیرد تا سرعت یادگیری را خود تعیین کنند.

کودک تا حد زیادی می تواند خود تصمیم بگیرد که چه چیز را چگونه و چه وقت دوست دارد یاد بگیرد.

 

بنابراین وقتی کودک روند یادگیری را خود تنظیم می کند باید این عمل را نه به تنهایی،

بلکه به کمک همسالان خود انجام دهد،

زیرا هر یک از فرآیندهای یادگیری کودکان با یکدیگر گره خورده و به دیگری وابسته است.

 

جالب است بدانیم اگر چه ما بخشی از اطلاعات مربوط به افراد را از چهره آنها دریافت می کنیم،

اما تیزهوشی انسانها را از شیوه ی سخن گفتن آنها می شناسیم ، از این رو جمله بندی سلیس و البته صحیح ، نقش مهمی در این زمینه ایفا می کند.

مهم نیست ما چه می گوییم بلکه مهم آن است که چگونه می گوییم.

بنابراین بهتر است همواره به موقعیت خویش واقف بود،

زیرا مغز برای دریافت نخستین اثر و برداشت خود تمامی محرکهای حسی را به کار می گیرد.

 

اما جالب توجه اینکه چگونگی حرکات برخی از اعضای بدن حین صحبت کردن

همانند حرکت دادن سر ، چشمها، دهان، دستها و همچنین ظاهر و نوع پوشش ما نیز دلیل بر تیزهوشی یا نبود آن است

و تازه پس از طی این مراحل طرف مقابلمان به این فکر می کند که ما چه می گوییم!

 

زهرا صابری
روزنامه قدس